پاسخی به نقد آقای یونس صادقی.

ساخت وبلاگ

Dr. Aref Danyaliخنج تودی:

پاسخی به یک نقد

بسیار مسرور هستم که نشر مطلبی از بنده حقیر با عنوان«خنجی سرگردان»، مورد توجه و لطف خوانندگان قرار گرفته است. این نوشتار «بخش کوچکی» از کتاب مفصلی دربارۀ شیخ  فضل الله خنجی است که نگارنده در دست تالیف دارد. جستار «خنجی سرگردان» صرفا مدخلی است برای یک کتاب مفصل و مطول. کتابی که میکوشد جایگاه اندیشه روزبهان را در «تاریخ اندیشه سیاسی ایران و اسلام» روشن سازد. شاید که ادای دینی باشد به این دانشمند یگانه دوران و خاطرۀ زادگاهم خنج.

البته همینجا باید متذکر شد که فهم این کتاب مستلزم درک یک چیز است: ادراک “تاریخ نظامهای اندیشه” که با صرف گزارشات تاریخی کاملا متفاوت است و مبتنی است بر استخراج ایده ها از یک زندگی ملموس ومشخص.

خوشبختانه حسن ظن دوستان و اساتید سبب شده که بنده حقیر در ادای وظیفه خویش مصمم و راسخ شوم و قوت قلب و دلگرمی افزون بیابم. امیدوارم انتشار کتاب نیز با استقبال مخاطبین مواجه شود و اساتید فن، بنده را از نقد و نظر خویش بی نصیب نگذارند. هرچه حول یک کتاب، مباحث و نقدهای بیشتری صورت گیرد، آن کتاب، خوش اقبال و مبارک خواهد بود و به اهداف خویش نزدیکتر شده است. لذا هر نویسنده ای از نقد کتابهایش استقبال خواهد کرد، به شرط آنکه نقد «علمی، منصفانه و رها از اغراض شخصی» باشد.

در این میان، دوستی، آقای صادقی، انتقادی بر نوشته بنده ایراد فرموده اند که اسباب خیری شد تا نکاتی موجز و مختصرخدمت مخاطبان عرض کنم:

۱- بر بنده خرده گرفته شده که چرا نوشته اید: «جز اشارات گذرا و موضعی، هیچگونه پژوهش مستقلی در مورد روزبهان انجام نشده». به اعتقاد بنده، آگاهی از این نکته کاری بس ساده است. اساساً علت اینکه بنده حقیر چنین تکلیف دشواری را بر خویش هموار کرده ام، همین « فقدان » است.
اگر کسی بتواند «کتابی مستقل » در مورد روزبهان نام ببرد، که بنحو بسیار «اختصاصی» به او پرداخته باشد،ممنون خواهم شد.

با کمال تاسف، هیچگونه «کتاب مستقلی» دربارۀ روزبهان وجود ندارد. عجیب است که ایشان کتابی به نام «تاریخ فراموش شده» را نام میبرند که اساساً در مورد دولت آق قویونلو است و نویسنده در نوشتن تاریخ این دولت، به «تاریخ عالم آرای امینی» ارجاعاتی داده است. اساساً این کتاب دربارۀ روزبهان نیست!!!!

همچنین، در کمال تعجب، ایشان به عنوان شاهد از «اندیشه های سیاسی در اسلام و ایران» تالیف حاتم قادری یاد کرده اند. حاتم قادری فقط ۵ صفحه!!!! به روزبهان اختصاص داده است. یا پروفسور بلک در کتاب خویش فقط ۵ صفحه و دکتر طباطبایی ۱۱ صفحه اختصاص داده اند. شاید در بین کتب منتشره فقط پروفسور لمبتون اندکی بیشتر به روزبهان پرداخته، آن هم در حدود ۰۳ صفحه از کتاب ۵۵۳ صفحه ای خویش!!!

نیاز به شواهدی بیشتر نیست؛ قرائن آشکار میسازد که تنها در لابلای صفحاتی که به «تاریخ اندیشه سیاسی در اسلام» پرداخته شده، همانگونه که در نوشتار بنده بدان اشاره شده، تنها اشاراتی موضعی به روزبهان شده و هرگز کتابی مستقل به اندیشه های روزبهان اختصاص نیافته است. برخلاف روزبهان میتوان امام محمد غزالی را نام برد که کتابهای فراوانی به فارسی و انگلیسی، بنحو مستقل به تحلیل احوال و اندیشه های غزالی پرداخته است: مانند غزالی نامه تالیف استاد جلال همایی، فرار از مدرسه تالیف دکتر زرین کوب. حتا جناب حاتم قادری نیز کتابی مستقل دربارۀ غزالی دارند با عنوان «اندیشه سیاسی غزالی»…

غربت روزبهان خنجی محسوس است. امید که تالیفات ارزشمند و مستقلی دربارۀ ایشان منتشر گردد که عظمت فکری این دانشمند عیان گردد.

۲- در ادامه ایشان به نکاتی اشاره میکنند که آدمی ظن می برد که آیا اساسا ایشان این نوشتار را خوانده اند یا خیر؟! گذشته از اینکه یک جمله هم پیدا نمیشود که ایشان به «ایده اصلی نوشتار» اشاره کرده باشند، بعضی اشارات که به حواشی میکنند هم عجیب است؛ به عنوان مثال، گویی به زعم ایشان مقاله دربارۀ «شیخ دانیال خنجی» است، در حالیکه جز اشاره ای گذرا (کمتر از سه تا چهار خط) سخنی از ایشان نیست. اگر کسی اصل مقاله را نخوانده باشد میپندارد آن متن دربارۀ شیخ دانیال بوده نه روزبهان خنجی!!!!

حتا آنجایی هم که به این حواشی اشاره میکنند، عاری از دقت است. به عنوان مثال، ایشان میگویند که ویرانی های خنج و از رونق افتادن خنج به بعد از «حمله نادرشاه» باز می گردد. چیزی که در کمال تعجب در مقاله آمده است. اصل اشاره مقاله چنین است : «خنج از توابع لارستان فارس است که تا اوایل قرن دوازدهم هجری ساکنان آن سنیان متعصبی بودند و همین تعصب باعث شد که به مهاجمین افغان، هنگام حمله به اصفهان کمک کنند. و بر اثر همین یاری به افاغنه بود که نادرشاه آنان را شدیدا تنبیه کرد.» (ستوده ۱۰۳۱ : هفده) کشتار هولناک نادرشاه، تاوان سنگینی بود که مردمان خنج به سبب مقدم نهادن «مذهب» بر «ملیت» پرداختند. بعد از این کشتار و تاراج، دیگر خنج هیچگاه نتوانست شکوه دیرین را بازیابد و تنها نقش خیالی ماند از گذشتههای دور!

۳- باز هم ایشان به نقد آن دو سطری!! پرداخته اند که در آن، بصورت گذرا به شیخ دانیال پرداخته شده است. این سخن را پیش میکشند که معافیت مالیاتی سلطان یعقوب، مربوط به شیخ محمد ابونجم است نه شیخ دانیال. اول، اینکه استاد محمد امین خنجی و دکتر ستوده بر این نکته تاکید کرده اند و سند دست نویس سلطان یعقوب نیز همین امروز در خنج موجود است و بحثی در آن نیست. ثانیا، به اجماع مورخان، ارادت سلطان یعقوب به پدر شیخ فضل الله مبرهن و مشهود است و اساسا به دعوت و خواست سلطان، به دربار نقل مکان کرده است.

۴- در پایان، این دوست عزیز، منابعی را ذکر کرده اند که حیرت نگارنده را دو چندان میکند؛ اساسا این کتابی که در دست تالیف است در قلمروی «تاریخ اندیشه سیاسی در اسلام» قرار میگیرد و منابع بنیادین در این حوزه نیز مشخص است، خاصه آثار اندیشمندانی که بر روزبهان تاثیرعمیق نهاده اند. آثاری همچون:
الف) سیاستنامه: خواجه نظام الملک طوسی
ب) نصیحه الملوک: امام محمد غزالی
ج) احیاء علوم الدین: امام محمد غزالی
د) احکام السلطانیه: قاضی القضات ابوالحسن
ماوردی……..و بسیاری کتابهای مهم دیگر که مستشرقین مهمی همچون پروفسور بلک، روزنتال و لمبتون و دیگران نوشته اند. منابعی که نگارنده در بخش های بعدی کتاب بنحو مفصل بدانها پرداخته است. برخی از این منابع عبارتند از:
a) Rosenthal, John, Political Thought in Medieval Islam
b) Lewis,Beard, The Political Language of Islam
c) Butterwrth, Charles, The Political Aspects of Islamic Philosophy

۵- در کنار این کتب اصلی حوزه «اندیشه سیاسی در اسلام»، در فصول بعدی کتاب، نگارنده به فراخور بحث به منابعی رجوع کرده که برخی از آنها به تاریخ عصر صفوی میپردازند. برخی از آنها عبارتند از:

الف) صفوه الصفا: تالیف توکلی بن اسماعیل اردبیلی این کتاب به احوال و سلوک شیخ صفی الدین اردبیلی(جد اعلای شاه اسماعیل صفوی) می پردازد.شیخ فضل الله در کتاب «تاریخ عالم آرای امینی» نقدهای شدید به شیخ صفی وارد کرده است.
ب) تاریخ عالم آرای صفوی: مولف گمنام این کتاب به ظهور شاه اسماعیل و جنگهای او میپردازد.

ج) نسب نامه صفویه: تالیف محمد شفیع الحسینی این کتاب در شرح احوال پیشینیان شاه اسماعیل(جلد اول)، شرح مفصل پادشاهی شاه اسماعیل(جلد دوم) و نیز جانشینان شاه اسماعیل(جلد سوم) میپردازد.
د) فتوحات شاهی یا فتوحات امینی: تالیف صدرالدین سلطان ابراهیم امینی هروی این کتاب به دستور شاه اسماعیل مکتوب شده است.این کتب تاریخی و بسیاری از کتب دیگر به فراخنای بحث و اقتضای مطالب مورد توجه قرار گرفته است و در ادامه نیز به رابطه ایران و عثمانی التفات شده است.

۶- اما از همه این منابع بگذریم، محوریت این کتاب بر آثار خود شیخ فضل الله متمرکز است؛ خاصه «تاریخ عالم آرای امینی». «مهمان نامه بخارا» و «سلوک الملوک» .

۷- نکته مهمی که خوانندۀ این اوراق باید بدان عنایت داشته باشد آن است که: این کتاب در پارادایم «اندیشه سیاسی در اسلام» استقرار مییابد و متکی است بر روش «تحلیل گفتمان» . تاریخ اندیشه، قلمروی تخصصی ویژه ای است که نبایست با سایر قلمروهای گزارشگران تاریخ خلط شود. بهترین نمونه تاریخ اندیشه، کتابهای میشل فوکو است. در سنت ایران معاصر نیز آثار دکتر فیرحی و دکتر طباطبایی در این حیطه تاریخ اندیشه قرار میگیرند. از همین روست که نگارنده دائم میکوشد بر استمرار اندیشههای امام محمد غزالی در آرای شیخ فضل الله تاکید نهد. چرا که هر دو اندیشمند به «گفتمان جهان سنت» تعلق دارند که نقطه مقابل «جهان تجدد» است.

۸- در پایان نیز نگارنده در نوشتن این کتاب به دینی که به دو تن از اندیشمندان معاصر دارد، اعتراف میکند. ۱- در «سبک نوشتار» کوشیده شده از اسلوب دکتر عبدالحسین زرین کوب تبعیت شود؛ نویسنده ای خلاق که ایده ها و زندگی ها را درهم میآمیزد و جهانی شگفت از کلمات میآفریند. ۲- در «سبک تحلیل» نیز نگارنده بسیار متاثر از دکتر جواد طباطبایی است به عنوان یگانه فیلسوف معاصر ماست. البته که ناگفته پیداست که دیرینه شناسی و تبارشناسی تاریخی میشل فوکو و بطور خاص روش تحلیل گفتمان فوکو بسیار بر چشم انداز نگارنده اثر گذار بوده است.

در پایان نیز از اساتید و اصحاب کتاب خواهشمندم بنده را از نظرات خویش بی نصیب نگذارند. و از دوستانی و بزرگوارانی که در این نوشتار کوتاه با لطف نظر کرده اند بسیار سپاسگزارم و همیشه شرمنده عنایات آنان خواهم بود.

- - , .
.

شهرستان خنج...
ما را در سایت شهرستان خنج دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان khj بازدید : 321 تاريخ : چهارشنبه 23 تير 1395 ساعت: 14:25