دیدار با آخرین نماینده مردم لارستان بزرگ در «مجلس شورای ملی»/ از تلاش برای رفع «محرومیت» تا دغدغه «وحدت» لارستان

ساخت وبلاگ

دانیال افتخاری : پس از شش دیدار با پیشکسوتان فرهنگی لارستان و شنیدن سخنانی ناب از زبان آنان، در روزی پاییزی به دیدار مردی فرهیخته و متواضع رفتیم که در هشتاد و دومین بهار زندگی اش بعضی خاطرات را به خوبی بازگو می کند و برخی دیگر را به فراموشی سپرده است؛ هر چه از سالهای دورتر می گوییم به یاد دارد و مسائل و اتفاقاتِ نزدیک تر به زمان حال را به سختی به یاد می آورَد. حاج محمدصادق افتخار فرزندی از خاندان سرشناس «کمپانی» متولد ۱۳۱۴ در شهر لار است که خود را متعلق به محله ی «سبزکوه» (محله ی آقا) می داند. او پس از طی دوران ابتدایی در دبستان «انوشیروان» و متوسطه در مدرسه «صحبت لاری»، اوایل دهه سی با مدرک دیپلم به استخدام آموزش و پرورش در می آید. با اندکی فکر کردن به یاد می آورد که سال اول خدمت در شهر خنج بوده که جزء منطقه لارستان بوده است. اما سال دوم به لار بازمی گردد و به عنوان آموزگار کلاس پنجم ابتدایی مشغول تدریس می شود. نکته ی جالب در دوران خدمت آقای افتخار این بوده که در آن زمان چون تعداد دبیران دبیرستان ها کم بوده، او را به دبیرستان صحبت می برند تا درس های «جبر و هندسه»، «ادبیات فارسی» و «زبان انگلیسی» آموزش دهد! و البته این معلم توانمند و سختکوش در کارش موفق می شود که به گفته ی خودش تعدادی از دانش آموزانش چند سال بعد در رشته های خوبی مثل پزشکی و دندان پزشکی قبول می شوند. ■ از روزهای آرام معلمی تا دوران پرافتخار دانشگاه نام اکثر معلمان و مدیرانش را به یاد ندارد اما از صحبت هایش معلوم است که دوران آموزگاری اش با آرامش و راحتی گذشته و او تنها در اندیشه ی آموختن علم و ادب و درست اندیشیدن به شاگردانش با هدف خشنودی پروردگار بوده است. حاج محمد صادق به سرعت سراغ دوران تحصیلش در دانشگاه می رود… آری، او که به آموختن دانش علاقه زیادی داشته و هنوز هم دارد، اواسط دهه چهل در رشته «حقوق» دانشگاه تهران (جزء بهترین و مهم ترین رشته های دانشگاهی در حوزه ی علوم انسانی) پذیرفته می شود. این مرد شجاع و صریح و سرزنده اما هنوز روزهای آرامش و اندیشه ورزی را سپری می کند، و ضمن مخالفت قلبی با روش حاکمان پهلوی، تنها دل مشغولی اش درس و پژوهش است؛ همین هم سبب می شود که هر ۴ سال رتبه ی اول کلاس در دانشکده حقوق و علوم سیاسی شود. ضمنا او در کنار گذراندن دوره ی کارشناسی دانشگاه، معلمی را هم در تهران پی می گیرد و دور از همسرش به کار و زندگی در پایتخت مشغول می شود. نکته ی مهمی که آقای افتخار در اینجا اشاره می کند، توانمندی و قبولی او برای دو جایگاه «وکالت» و «قضاوت» است؛ اما تأکید می کند: «چون با دستگاه حکومتی پهلوی مخالف بودم، با وجود اینکه راهم باز بود، به حرفه ی قضاوت یا وکالت دادگستری وارد نشدم و به همان حقوق معلمی اکتفا کردم.» این مرد پاک و باتقوا در ادامه ی گپ و گفت با یعقوب موحدی در فضای صمیمانه و در کنار همسر و نوه اش، از خانواده اش تمجید می کند و می گوید که ۷ فرزند دارد (۵ دختر و ۲ پسر)؛ اکثر فرزندان هم دارای تحصیلات عالی هستند. یکی از پسرانش نیز در امریکا زندگی می کند که استاد دانشگاه است. ■ ورود به عرصه خدمت و قاطعیت این آموزگار خوش سخن سپس به بیان مسائلی از دوران نمایندگی اش در مجلس شورای ملی (اواخر رژیم پهلوی) می پردازد. البته قبل از آن به این موضوع هم اشاره می کند که پس از تحصیل در دانشگاه تهران، یک سال هم شهردار لار بوده که در آن روزها (اواخر دهه چهل شمسی) در شهر لار لوله کشی آب نبوده اما او در زمان شهرداری تلاش کرده که آب سد لار را به شهر انتقال دهد. اما سال ۱۳۵۳ بود که به رغم عدم تمایل وی، مردم از حاج محمدصادق افتخار دعوت می کنند که در انتخابات مجلس شورای ملیِ آن زمان نامزد شود. البته یکی از دلایل دعوت مردم، حضور کاندیدایی از طرف رژیم پهلوی (دکتر فرشید) برای تحمیل به مردم لارستان بود. او پس از این اتفاق به دیدار مرحوم آیت الله آیت اللهی (ره) می رود و برای نامزدی در انتخابات از ایشان اجازه می گیرد که آن عالم بزرگوار نیز حمایت و تشویق می کند که برای مقابله با رفتار رژیم پهلوی، در انتخابات قاطع و محکم حضور پیدا کند. آقای افتخار با وجود آنکه احتمال پیروزی نمی داد، در انتخابات آخرین مجلس رژیم شاهنشاهی شرکت می کند و اتفاقا با استقبال چشمگیر مردم روبرو می شود. خودش می گوید: «چند روز قبل از رأی گیری در میدان شهر، میان مردم حضور پیدا کردم و در یک سخنرانی کوتاه به آنان گفتم اگر مرا انتخاب کنید، تمام تلاشم را می کنم تا زبان گویای شما باشم و از حقوق شما دفاع کنم.» سخنرانی در زمان نامزدی انتخابات مجلس این فرهنگی فرهیخته در روز رأی گیری با حضور پرشور و کم سابقه ی مردم لار در منزلش روبرو می شود؛ حضوری که تا پاسی از شب و حتی صبح فردایش ادامه می یابد. مردم مشتاق بودند که این نامزد متواضع و پاک سیرت برگزیده شود و نماینده دیگری (همچون بعضی دوره های قبلیِ مجلس) بر آنان تحمیل نشود. همین طور هم می شود و آقای افتخار در سال ۱۳۵۴ نماینده مردم لارستان بزرگ (شهرستان های لارستان، خنج، گراش، لامرد و مهر) در مجلس شورای ملی می شود. بازدید از یکی از مناطق روستایی لارستان در زمان نمایندگی نماینده مردم در دوره ی بیست و چهارم مجلس مشروطه، از همان روزهای نخست فعالانه و شجاعانه در جلسات حضور می یابد و به گفته ی خودش نسبت به بسیاری از نمایندگان دیگر شهرها بیشترین نطق را ارائه می کند. هر ۴ سال در مجلس رییس کمیسیون برنامه و بودجه بوده که همواره یکی از مهم ترین کمیسیون های پارلمانی بوده است. حضورش در این کمیسیون هم کمک می کند که این نماینده مردمی و متعهد امتیازات مختلفی برای لارستان بزرگ بگیرد. حاج محمدصادق پس از کمی فکر کردن، بعضی اقدامات و پیگیری هایش را در مجلس بیان می کند: « دریافت مجوز ساخت سد سه منظوره در تنگ اسد، دریافت ۶۰۰ میلیون تومان از وزیر وقت راه و ترابری برای ساخت راه آهن شیراز- جهرم- لار- بندرلنگه، پیگیری برای دو بانده کردن جاده ی قدیم لار- شیراز و دریافت امتیاز کارخانه آرد ۳۶ تُنی …» و البته امتیازاتی دیگر که آقای افتخار در ذهن ندارد و او با پیگیری شبانه روزی از بسیاری از وزرای دوره پهلوی دریافت می کند. به این بخش از گفت وگو که می رسیم او قسَمی محکم یاد می کند: «پروردگار لایزال را گواه می گیرم که در دوره نمایندگی حتی یک دینار هم برای خودم و اطرافیانم استفاده نکردم…» آقای افتخار خود را آگاه به تمام نقاط لارستان معرفی می کند و می گوید در روزهای وکالت مجلس از اکثر روستاهای لارستان بزرگ بازدید کرده است. این نماینده فعال و پرکار، به نکته ی جالب دیگری اشاره می کند و آن هم تلاش شبانه روزی برای نطق های اثرگذار و دفاع از مردم در مجلس است؛ می گوید: «گاهی پیش می آمد که ۴ شب در صحن مجلس قدیم می خوابیدم تا بتوانم نوبت سخنرانی در صحن علنی را بگیرم.» ■ از مخالفت با رژیم شاه تا دیدار با امام (ره) اما وقتی شرایط جامعه در برهه ی انقلاب اسلامی بحرانی می شود و رفتارهای ناپسند حکومت شاه با مردم به اوج می رسد، آقای افتخار نخستین کسی است که از نمایندگی مجلس شاهنشاهی استعفا می دهد که این استعفا با حمایت آیت الله العظمی آیت اللهی (ره) روبرو می شود؛ البته او برخی دیگر از نمایندگان را هم ترغیب می کند که از فعالیت نمایندگی استعفا دهند و در نهایت ۵ نفر از نمایندگان مخالف شاه با او همراه می شوند. همین جا یک موضوع دیگر مطرح می شود که نشان از اعتماد مردم و بزرگان شهر به این مرد پاک و مؤمن است، و آن هم اجازه ی اقامه ی نماز جماعت از سوی آقای بزرگ لارستان است. او به دوران نمایندگی افتخار می کند و با وجود برخی ناملایماتی که پس از آن دوره برایش ایجاد شده، آسوده خاطر و امیدوار است که روزهای خدمتش به مردم لارستان سرمایه ی دنیا و آخرتش قرار گیرد. دیدار او به همراه آیت الله آیت اللهی با امام خمینی (ره) در روزهای نخستِ پیروزی انقلاب اسلامی، از دیگر خاطرات و مسائلی است که در گفت وگو به آن اشاره ای شد. حاج محمدصادق سعی می کند صادقانه و دور از تعریف و تمجیدها، از مردم و برخی مسئولان تقدیر کند اما صریحا از بعضی دیگر از مسئولان شهرستان انتقاد می کند؛ او تنها راه پیشرفت و رسیدن به دوران اوج لارستان را در گرو اتحاد و همدلی، و کار و تلاش مداوم می داند. به هیچ وجه از مسئولان یا نمایندگان پیشین مجلس بدگویی نمی کند اما به طور کلی از همه مسئولان لارستان می خواهد که همواره در میان مردم باشند تا دردهای آنان را خوب بشنوند و در راه توسعه شهرستان به ویژه در حوزه هایی مثل «راه» ، «آب» و «صنعت» تلاش بیشتری کنند. این فرهنگی بازنشسته اما سرزنده، از دانش آموزان این نسل می خواهد نسبت به درس و تحصیل جدی تر باشند و قدر زحمات والدین و معلمان خود را بدانند؛ همچنین توصیه اش به فرهنگیان و آموزگاران این شهر و دیار، جدیت در کار و حساسیت ویژه برای آموزش و تربیت درست فرزندان عزیز این جامعه است. تجمع مردم لار در میدان شهر قدیم (میدان شهید نصیری کنونی) هنگام سخنرانی آقای افتخار آقای افتخار در جمع تعدادی از مسئولان و معتمدان شهر در کنار همکلاسی هایش در دانشگاه تهران

شهرستان خنج...
ما را در سایت شهرستان خنج دنبال می کنید

برچسب : نماینده,لارستان,«محرومیت»,لارستان, نویسنده : محمد رضا جوادیان khj بازدید : 221 تاريخ : يکشنبه 23 مهر 1396 ساعت: 3:00