این داستان مرگ و زندگی است

ساخت وبلاگ

این داستان مرگ و زندگی است

فاطمه یوسفی – هفت‌برکه: سعید روی تخت خون بالا می‌آورد. به سمت دکتر رفتم و گفتم: جوانم را از شما می‌خواهم. سری تکان داد و از من پرسید: تب کریمه‌ کنگو را می‌شناسی پدر؟ داستان یک مرگ نوزدهم رمضان سال ۱۳۸۳ بود. برای پذیرایی از روزه‌داران، یک گاو ذبح کرده بودند. پسرم سعید که آخرین …

ارسال شده در تاریخ ۱۵ خرداد ۱۳۹۶ | مرتبط با : گراش
شهرستان خنج...
ما را در سایت شهرستان خنج دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان khj بازدید : 175 تاريخ : دوشنبه 15 خرداد 1396 ساعت: 17:15